پیکره غول آسای شاپور اول که بلندای آن به ۶٫۷۰ متر و پهنای شانه های آن به بیش از ۲ متر می رسد، بدون هیچ تردیدی یکی از برترین اثرهای بر جای مانده از هنرهایی تصویری دوران ساسانی می باشد و در هنر های باستانی آسیای نزدیک نیز یک استثنا قلمداد می گردد.
پیکره شاپور اول در اصل از یک استالاگمیت تراشیده شده است که در طول میلیونها سال در این غار بزرگ پدید آماده بود، و هم اکنون در فاصله ۳۵ متری از دهانه غار و بر روی تراس چهارم موجود در غار قرار دارد. پیکره شاپور اول هم اکنون دقیقا در جای اصلی خود نیست. در نتیجه زمین لرزه ای که به احتمال فراوان میان سدههای ۱۴ تا ۱۸ میلادی رخ داده بود، پیکره واژگون شده بود. در دهه پنجاه سده بیستم میلادی کار برپایی دوباره پیکره آغاز گردید اما از آنجایی که پاهای پیکره کاملا از بین رفته بودند، پیکره شاپور اول بر روی دو ستون بتونی قرار گرفت که هم اکنون در کنار کفش های اصلی پادشاه بر روی کف غار قرار دارند.
بر روی تمامی زاویه های این پیکره بی همتا کار سنگتراشی بسیار هماهنگ، با زحمت بسیار و دقت نظری فراوان صورت گرفته است. برای تراشیدن استالاگمیت به صورت پیکره، هنرمند پیکر تراش به طور حتم از یک طرح تصویری یا مدلی که از گچ یا خاک رس درست شده بوده و پیکره را در اندازههای بسیار کوچکتر نشان می داده، بهره برده است. به هنگام ساختن پیکره اندازههای اندامهای بدن که در مدل کوچک در دسترس بوده، با خطکش های اندازه گیری سنجیده می شده و بر روی استالاگمیت در مقیاسی چندین برابر اعمال می شده است. به سبب این که استالاگمیت ایستایی خود را در هنگام پیکره سازی حفظ نماید، احتمالا کار تراش دادن و شکل بخشی آن در مراحل گوناگون از بالا به پایین صورت گرفته است. برای برداشتن بخشهای بزرگ و ضخیم استالاگمیت بی شک ابزار آهنی و فولادی به کار رفته است. سطح بسیار صاف پیکره نشاندهند آن است که پیکره در پایان کار با دقت فراوان صیقل داده شده است. پس از کار صیقل دادن، پیکره ایستاده در غار با رنگ سرخ ملایم رنگ آمیزی شده بود. به سسب واژگون شدن پیکره، بخش بزرگی از دستان و پاهای آن از بین رفته است، اما سر و بالاتنه آن نسبتا خوب باقی مانده است. پیکره شاپور اول بالا تنه ای نیرومند و عضلانی را نشان می دهد، که از بالا به پایین باریکتر می شود.
پیکره ایستاده در غار تاجی کنگره دار بر سر دارد که شمار کنگرههای آن به چهار میرسد. در بخش پایینی تاج یک دیهیم بسته شده است به همین خاطر تنها بخش کمی از پیشانی پادشاه نمایان است. انبوه موهای پیکره موج وار از زیر تاج بیرون میآیند و قرینه وار بر روی دو شانه می نشینند. چشمهای پادشاه ساسانی بزرگ و باز است بر روی لبهای بالا و پایین بصورتی واضح کار دقیق سنگتراشی صورت گرفته است. ابروان نازک و کمانی آن به هم پیوسته اند. بخش بزرگی از بینی که از بالا به پایین پهن تر میگردد، از بین رفته است. دهان پیکره بسیار آسیب دیده است و تنها قسمت کوچکی از زاویه ی راست آن سالم برجای مانده است. این قسمت نشان میدهد که دهان و لبهای پیکره در اصل بسته بوده است. پیکره ایستاده در غار سبیلی بلند و قیطانی و ریشی کوتاه دارد، اما ریش زیر چانه او بلند است. زیورآلات او شامل یک گردنبند، دو گوشواره و یک دستبند در دست راست می باشد.
یک خط نیم دایرهای که در بالای گردنبند پیکره آورده شده است، نشان دهنده آن است که پیکره در بالاتنه خود دارای یک زیرپوش است. اگرچه بخش بزرگی از این جامه زیرین بالاتنه معلوم نیست، اما می توان دریافت که آن بدون چین و در اصل از جنسی ضخیم بوده است. تنپوش اصلی بالاتنه پیکره ایستاده در غار همانند یک کت است که بسیار تنگ بر تن نشسته و با چین های بسیار ظریف که هماند شعله های آتش می باشند، تزیین گردیده است. بالاپوش پیکره در ناحیه کمر به وسیله یک کمربند تنگ بسته شده است. بر روی کمر شاپور اول، کمربند دیگری نیز دیده میشود که برخلاف کمربند بالاپوش به گونه ای آزادانه تر به تصویر کشیده شده است و به حالتی کج روی کمر نشسته است. این کمربند در اصل وظیفه نگاهداشتن قبضه شمشیر پادشاه را داشته است. قبضه شمشیر پادشاه که در سمت چپ پیکره قرار دارد، بسیارآسیب دیده است. دو دست پادشاه در دو حالت گوناگون به نمایش گذاشته شده اند در حالی که دست راست پادشاه بر روی بخش پایینی کمر قرار گرفته است، دست چپ او بر روی دسته شمشیر قرار دارد.
شلوار پیکره در اصل بسیار بلند بوده است، به گونهای که امروزه نیز میتوان اثرات چین وشکنهای آن را بر روی کف غار و در اطراف کفشهای او مشاهده کرد. با بلند نشان دادن شلوار پیکره و کشاندن چینهای آن بر روی کف غار، هنرمند سنگتراش علاوه بر آنکه به اصل زیباسازی پیکره و پوشاک آن می اندیشیده است، ایستایی این پیکره چند تنی را هم، که تنها بر روی دو پایش قرار گرفته بوده، در نظر داشته است، بدین صورت که او با پهن ترساختن پاهای پیکره و به نمایش گذاشتن چینهای شلوار بر روی زمین، قدرت ایستایی پیکره را دو چندان نمود. دو کفش پیکره موازی هم نیستند، بلکه کمی از یکدیگر باز شده اند. کفش چپ پیکره کمی جلوتر از کفش راستش قرار دارد. دو کفش پیکره امروز وضع متفاوتی از هم دارند. کفش راست به کلی آسیب دیده است. دو کفش پیکره در اصل بند در بوده اند، به گونهای که امروزه نیز می توان اثرات s مانند آن را بر روی کف غار مشاهده کرد
در دوران ساسانی ساختار تاج پادشاهان و گوناگونی آن چشمگیر است. گوناگونی تاج پادشاهان ساسانی در درجه نخست به سبب شکل ظاهری آن است و جزییات ساختاری آن مبتنی با قوانین سختگیرانه ای بوده است. برای شناسایی تصویر یک پادشاه ساسانی، آگاهی داشتن از شکل ظاهری تاج آن پادشاه ضروری می باشد، چرا که در این دوران، ساختار تاج از پادشاهی به پادشاه دیگر تفاوت می کرده است. هر پادشاه ساسانی به هنگام شروع پادشاهی خود تاج ویژه خود را بر سر می نهاد. با تکیه بر شکل تاج پیکره که شامل دیهیم، بخش میانی کنگره دار و کوریمبوس می باشد و همچنین با در نظر گرفتن معیارهای گوناگون تاریخ هنر، پیکره ایستاده در غار را می بایست متعلق به شاپور اول, دوّمین پادشاه ساسانی، دانست.
بر روی تاج کنگره دار پیکره شاپور اول در اصل یک کوریمبوس قرار داشته است که هم اکنون اثری از آن بر جای نمانده است. فرق سر پیکره ایستاده در غار به گونه ای چهار گوش صاف شده است و یک سوراخ در میان این چهار گوش ایجاد شده است. کارایی این سوراخ تعبیه شده در فرق سر پیکره تنها برای نسب و جاسازی کوریمبوسی بوده است که بی شک جنس فلز بوده است. بنا بر پژوهش های انجام شده در دانشگاه بازل، بلندای کوریمبوس فلزی پیکره شاپور اول در حدود ۱٫۵۵ متر و پهنای در حدود ۱ متر و وزن آن، حتی با داشتن دیواره ای بسیار نازک، بیش از یک تن بوده است.
انبوه موهای پیکره که از زیر دیهیم پادشاه بیرون زده اند در سمت چپ سر به خوبی باقی مانده است، اما لبه های بیرونی موهای سمت راست سر از بین رفته است. هرکدام از دو دسته موی قرینه وار در دو سوی چهره پیکره شاپور از چهار رشته موی برجسته تشکیل شده اند که هرکدام به گونهای برجسته و موج وار بر روی دیگری نشسته اند. الگوی پرداخت و ایجاد این رشته های مو در دو سوی سر یکسان است. این در حالی است که در پشت سر، بخش انتهایی هر رشته مو به گونهای گرد و حلزونی شکل نشان داده شده است. در دو سوی سر، رشته موهای موج وار پادشاه در درازا و پهنا بر روی شانه های پیکره به گونه ای چشمگیر پهن شده اند، و در این میان تنها پایینترین رشته مو جزء کوچکی از شانه را لمس میکند. از نظر هنر سنگتراشی، در آرایش موی سر پادشاه بالاترین درجهی انعطاف و شکل پذیری پیداست. این چهار رشته مو که بر روی هر شانه پیکره قرار گرفته اند، آشکارا از همدیگر جدا هستند و هر رشته از مو با خطوطی بسیار ظریفتر به بخشهای کوچکتری تقسیم میگردد. شمار رشته های برهم نشسته مو در دو سوی سر پادشاه در ابتدا چهار و در انتها به سه میرسد، این در حالی است که شمار رشته های گوی وار و همگون مو در پشت سر پیکره به دو می رسد.
این سبک از آرایش مو و نحوه پرداخت و نمایش آن را می توان تنها بر روی آن نقش برجسته های شاپور اول دید که بین سالهای ۲۶۰-۲۷۲ میلادی به وجود آمده اند. به همین سبب تاریخ ساخت و اتمام موفقت آمیز پیکره شاپور اول را می باید کمی پیش از سال ۲۷۰ میلادی دانست.
این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۵۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است
پیکره شاپور یکم (۲۴۰-۲۷۲ میلادی) در غار شاپور قرار دارد. غار شاپور که یک غار طبیعی است و دسترسی بدان چندان آسان نیست، در شش کیلومتری شهر باستانی بیشاپور، و در ۱۴ کیلومتری شهر کازرون واقع شده است. جهت مشاهده آدرس پیکره شاپور یکم ، می توانید از نقشه زیر استفاده کنید