برج دختر استانبول بر روی صخره ای بزرگ Ùˆ صا٠که درست دروسط تنگه Ø¨Ø³ÙØ± قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ØŒ ساخته شده است. این برج ساخته دست بشر,مدتها توسط انسانها به دست ÙØ±Ø§Ù…وشی سپرده شده بود,
این دختر زیبامدتهاست به تنها زیستن عادت کرده , زیرا دوستان چندانی ندارد. او در هر ساعتی از روز با نسیم ها Ùˆ بادهای تند همراه Ùˆ رÙیق است.
در این میان نباید مرغان دریایی را ÙØ±Ø§Ù…وش کرد Ú©Ù‡ با صدای مداوم ØØ¶ÙˆØ± خود را,در کنار برج دختر اعلام Ù…ÛŒ نمایند
اگر ازمردم استانبول بپرسیم که دوست داشتنی ترین بنای استانبول کجاست، همه برج دختر را نشان می دهند.
همه اهالی استانبول از بچه Ù‡ÙØª ساله تا پیرمرد Ù‡ÙØªØ§Ø¯ ساله عاشق این بنای زیبا هستند.
وهمه اینها به خاطر داستانهای عاشقانه بسیاری است که درمورد آن نقل میکنند.
مردم استانبول به این داستانهای عشقی از ته دل وابسته هستند
برج دختر یا"کیز کوله سی" Ú©Ù‡ درنوشته های رÙیق خالد نویسنده بزرگ ترک , بعنوان Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ±ÛŒ Ú©Ù‡ پژمرده نمی شود، عنوان شده؛
یکی Ø§Ø²Ù…Ø¹Ø±ÙˆÙØªØ±ÛŒÙ† جاذبه های استانبول Ù…ÛŒ باشد. این برج مانند Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ± دریایی زیبا در بین آبهای آبی تنگه Ø¨Ø³ÙØ±ØŒ بی سر Ùˆ صدا Ùˆ تنها , نظاره گر استانبول Ù…ÛŒ باشد
اولین Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای Ú©Ù‡ در مورد برج دختر نوشته شده، عشق هرا Ùˆ لاندروس Ù…ÛŒ باشد. هرا یکی از راهبه های معبد Ø¢ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒØª عاشق ماهیگیری بنام لاندروس از مردم آبیدوس Ù…ÛŒ شود.
لاندروس جوان هرشب برای دیدن معشوقه خود تا برج شنامیکرده است. یکی از Ø´Ø¨Ù‡Ø§Ø¯Ø±Ø§Ø«Ø±Ø·ÙˆÙØ§Ù† ÙØ§Ù†ÙˆØ³ برج دختر خاموش شده ,لاندروس راه را Ú¯Ù… کرده Ùˆ غرق Ù…ÛŒ شود.
ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒ آنروز هرا باشنیدن این خبر، خود را از بالای برج به پایین پرت کرده Ùˆ خودکشی Ù…ÛŒ کنداین Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ Ú©Ù‡ همواره ورد زبان Ø³ÛŒØ§ØØ§Ù† غربی قرن Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… بود، باعث شد تا این بنا، نام برج لاندر را بخود بگیرد
در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عثمانی ØŒ شخصی بانام ØÙ…دالله از مردم آماسیا مانند لاندروس خود را به آبها سپرده Ùˆ سعی نمود تا به طر٠مقابل تنگه برود. اما این مرد جسور نه بخاطر عشق ,بلکه برای دادن درس عبرت به پادشاه این کار را انجام داده بود.
در این Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ØÙ…دالله اÙندی نه با شنا کردن بلکه با چهار زانو نشستن بر روی آب، تنگه را پشت سر گذاشته Ùˆ به قصر توپکاپی رسیده است.
یکی دیگر از داستانها قصه دختر پادشاه است. این دختر با موهای بلند، ابروان کمانی و چشمان آبی خود بی همتا بوده است. پادشاه دختررا ازهمه پنهان میکرد.
روزی پادشاه از پیشگویی شنید Ú©Ù‡ ماری دخترش را نیش خواهد زد. این پادشاه برجی میان تنگه ساخته Ùˆ دخترش را در آن ØªØØª مراقبت قرار داد. اما روزی ماری از سبد انگوری Ú©Ù‡ برای دخترک ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ شده بود، بیرون آمد Ùˆ دخترک را نیش زد.
برج دختر، این سمبل ارزشمند استانبول، سرچشمه الهام بسیاری از شاعران، نویسندگان و نقاشان داخلی و خارجی بوده و موضوع بسیاری از آثار هنری شده است.